سنگ صبور
ساعت 4:35 دقیقه عصر... با سارا در اتاق کارمان،"ترنج" نامجو را گوش می دهیم ... هوا ابری،نم نم باران... دل هر دویمان گرفته. سارا این شعر را برایم خواند... هوایی ام کرد....
"گفتم که غمخوار توام گفتی غمی نیست
غیر از نمک این زخم ها را مرهمی نیست
گفتم که از نامحرمان ... پرهیز
گفتی این جا به غیر از ما دوتا نا محرمی نیست"....
می گویم حالم خوب بود سارا... صدای نرم و لطیفش در گوشم می پیچد:در گلویم بغض دارم. مختص پائیز و مخصوصا آبان. دیدی پائیز با خودش بغض می یاره؟؟
نوشته شده در سه شنبه 88/8/19ساعت
4:42 عصر گفت و لطف شما ()
Design By : Night Melody |